گروه هنری میچد

این وبلاگ منعکس کننده نظرات و دیدگاه های گروه هنری میچد می باشد!

گروه هنری میچد

این وبلاگ منعکس کننده نظرات و دیدگاه های گروه هنری میچد می باشد!

از عاشورای حسینی تا عنادت با هزاره ها

 

مروری بر عاشورای خونین هرات و شعار مرگ بر هزاره

م . ناصر رهگذر

 

درگیریهای مذهبی امسال در هرات آنهم در روز عاشورا  و اعزام هیئات تحقیق بسرپرستی اسماعیل خان از کابل ، حاوی ملاحظات و نکته های است که نباید ناگفته بماند. اینکه چرا برای بار اول در تاریخ کشور درگیری خونین مذهبی بدین شکل نمایان شد و علل و عوامل آن چیست ، باید کندوکاوی بیشتری کرد.  آیا اسماعیل خان هیئات منصفی خواهد بود تا تضاد مذهبی در هرات را با نادیده انگاشتن سابقه اش مورد بررسی قرار دهد  یا اینکه نیازی به یک هیئت منصف و باصلاحیت دیگری هست؟ و از همه مهمتر آیا افغانستان نیز در ورطهء درگیریهای فرقه ای و مذهبی دیگری قرار دارد؟

 

من در تمام عمرم چیزی که به آن توجه نکرده بودم مسایل مذهبی بود. بدین صورت که فکر می کردم در افغانستان جنبه های قومی از استحکام کافی برخوردار هست و این میتواند مسایل و اختلافات مذهبی را نیز تحت الشعاع بگیرد. اگر درگیریهای قومی هم رخ داده است مذهب در قدم بعدی مورد نظر بوده  است . از تصفیه حساب های ظالمانه عبدالرحمن گرفته تا تهاجم شورای نظار در غرب کابل و فتنه طالبان.

 

متاسفانه امریکه طی این سالیان همواره از آن غفلت کرده بودیم ، بخصوص عنادت ورزی با هزاره ها  در هرات در زمان اسماعیل خان ، اکنون چهره ای آشکارش را بیشتر نمایان می سازد. بازهم متاسفانه ، چنین عنادت آنهم در مقدس ترین روز مذهبی هزاره ها یعنی عاشورا. اصلا تصورش هم ممکن نیست چه رسد به انجام آن. با توجه به اینکه کشور نیاز به همدلی دارد و همدلی ، زمانی بارور می گردد که همانند گذشته ارزش های دینی و مذهبی را از رسمیات فتنه و آشوب گری مستثنی سازیم.

 

برای ریشه یابی و جواب به سوالهای بالا ، نیاز هست که مروری بیندازم به گذشته های نچندان دور هرات و موقعیت هزاره ها در آن شهر.

 

خورماکه و پشمکه:

میان سالهای 1366-1367 {اگر در تاریخ اشتباه نکرده باشم} شمسی دیداری داشتم با شهید پرویز شهریاری. وی برای استحکام جبهاتش پیشنهادی داشت که اگر من بتوانم  اقوامم را تشویق نمایم تا زمین های دولتی در ولایت نیمروز را میان شان تقسیم نموده و آنجا ساکن شوند. دولت وقت نجیب الله درموقعیت نبود که بتواند مانعی در این راه بشمار آید. من که هنوز نوجوانی آرمانگرایی بیش نبودم ، این پیشنهاد برایم زیاد خوشایند نبود. به هر حال ، من هرگز دنبال این قضیه را نگرفتم تا اینکه دولت نجیب الله سقوط کرد و بهار 1371 شمسی ، هرات نیز بدست مجاهدین افتاد. ازین پس اسماعیل خان حاکم بلامنازع حوزه جنوب غرب بشمار می رفت. البته در همان زمان نیز تنش های در درون هرات میان نیروهای اسماعیل خان و حزب الله در جریان بود. هزاره ها بیشتر در جریان حزب الله حضور داشتند. چه آن هزاره های هراتی و چه هزاره های غیر هراتی. در یک مورد ، اسماعیل خان نزدیک بود توسط نیروهای هزاره حزب الله در غور دروازه به رگبار بسته شود که وساطت قاری یکدست مانع از این کار گردید.

 

با هرج و مرج گرایی در مناطق دور افتاده غرب کشور ، تعدادی سودجود بفکر افتادند که همان زمین های متذکره را بر مردم هزاره بفروشند. ازین راه پول های زیادی حیف و میل شد. زمین های دولتی در مناطق خورماکه و پشمکه ، نوار مرز ایران عملا فروش رفت و تعدادی جوان آماده شدند تا در این مناطق پایگاه بزنند و از مناطق شان حفاظت بعمل آورند. ایجاد همین پایگاه ها مشکل آفرین  بود  برای قاچاقبران مواد مخدر در ولایت نیمروز. اکثر فرماندهان مجاهدین در این مناطق از اسماعیل خان فرمان می گرفتند و تقریبا همه هم در امر قاچاق مواد مخدر دست داشتند. ارسال محموله های قاچاق از مناطق خورماکه و پشمکه باید صورت می گرفت  که پایگاه های تازه تاسیس یافته ی هزاره ها مانع بزرگی برسر راه قاچاق مواد مخدر بشمار می آمد. لهذا ، فرماندهان مجاهدین طی نشستی با اسماعیل خان ، فرمان تار و مار نمودن هزاره ها را روی دست گرفتند. اسماعیل خان که دل خونی از هزاره ها در هرات داشت ، دستور داده بود که هیچ  کسی زمین برای هزاره نمیتواند بفروشد ؛ از بین بردن هزاره ها در خورماکه و پشمکه ، هم در راستای عنادت ورزی شخص اسماعیل خان بود وهم برای اسماعیل خان جذابیت های داشت و ازین رو ، نه تنها موافقت کرد بلکه نیرو هم از هرات برای سرکوب هزاره ها فرستاد. به هر حال ، هزاره ها در بهار 1372 شمسی در خورماکه و پشمکه توسط نیروهای اعزامی اسماعیل خان و مجاهدین منطقه ، نابود شدند. تمام اجساد هزاره ها تا امروز در میان دشت های نیمروز در لابلای ریگزارهای نیمروز بدون کفن ، باقی ماندند.

 

از تعصب تا عنادت :

هرات شهریست با اقلیت بیش از سی در صد شیعه  که اکثر شیعیان را نیز هزاره ها تشکیل می دهند. در گذشته ، هزاره ها در مناطق دور افتاده ی چون ، پشتون زرغون ، جنگان ، جوی نقره و ریزشک اقامت داشتند و بعد از پیروزی مجاهدین در سال 1371 ، هزاره ها نیز همانند سایر هموطنان ، از ایران و پاکستان به کشور برگشته و به زندگی شهری روی آوردند و تعدادی زیادی در هرات ماندگار شده اند. هزاره ها طی سالیان مبارزه با روسها ، فداکاریهای معتنا بهی از خود نشان داده اند. از آن جمله ، حمله (حمله مشهورسال 1367 که تا امروز بنام اسماعیل خان تمام شده است ) به محفلی در پشتون زرغون که در زمان داکتر نجیب الله برای آشتی ملی برگزار شده بود که در آن حمله وزیر دفاع  و چند صاحب منصب بالارتبه دولتی بقتل رسیدند ، می باشد.

 

در گذشته ی هرات ، تا پیش از اسماعیل خان ، کمتر نشانه ای از عنادت علنی با هزاره ها وجود دارد هرچند ، تعصبات نژادی در سطح ابتدای آن وجود داشته است. حتی میتوان گفت که تعصبات نژادی را در سطح اولیه اش میتوان میان هم مذهبان هراتی یعنی شیعیان و هزاره ها  که مذهب مشترکی باهمدیگر دارند ، نیز وجود داشته است ولی این تعصبات بدین معنی نیست که بمرز عنادت ورزی برسد. هنوز هم تعصبات اولیه میان شیعیان هراتی و هزاره ها کم و بیش هست و در بسیار موارد این دو گروه هم مذهب نتوانسته اند باهمدیگر آنطوریکه شایسته شان است ، به همدلی برسند .

 

برای روشن شدن این بحث بهتر است یک مثال روشن تر بزنم : من در یکی از گروههای قدرتمند شیعه هرات عضو شورای اجرایی و دفتر سیاسی بوده ام. البته این آسان بدست نیامده بود. بلکه ، تلاش و زحمات شبا روزی ام موجب شده بود تا عضو شورای اجرایی و دفتر سیاسی آن شوم. در سال 1367 بعد از ترور نافرجام به جان سلطان علی کشتمند نخست وزیر رژیم کمونیستی در کابل ، نشستی بود در شورای مرکزی و بحث و تحلیل هم محور همین ترور می چرخید. وقتی نوبت به من رسید ، گفتم : با تمام بدیهای کشتمند ، من از وی حمایت می کنم و ترور ویرا محکوم می نمایم. زیرا، در افغانستان همواره آب به آب ریزه اش فرو افتیده است . یعنی مسایل قومی در تمام عرصه های زندگی ما حضور دارد چه آن را بپذیریم یا ردش کنیم . تصور کنید در شرایط آنروزی که ناگفته متهم به دولتی بودن می شدی و در زمره کفار قرار می گرفتی این صحبت من در شورای مرکزی یک حزب مخالف دولت چه واکنشی بدنبال داشت؟ یکی از نزدیکترین دوستم ((محسن صبا)) در شورایی اجرایی که در پهلویم نشسته بود با لهجه هراتی اش گفت : آخه! فکر می کردم شیعه هستی و مثل ما ( منظورش هراتی ها ) فکر می کنی . دقیقا بعد ازین قضیه بود که تمام اعضاء شورایی اجرایی و دفتر سیاسی ، مرا به دیده یک اجنبی غلیظ تر تصور می کردند. گرچند قبلا هم همیشه مرا بعناوین هزاره و غیره یاد می کردند.

 

ریشه های عنادت:

با مروری کوتاه بر حضور هزاره ها در هرات ، میتوان گفت که اسماعیل خان بعنوان حاکم آنروز شهر ، دامنهء عنادت را گسترش داده بود. وقایع چند از حضور وی در هرات حاکی از آنست که اسماعیل خان برغم مفید بودنش در هرات ، برای هزاره ها، همواره بعنوان دشمن درجه یک مطرح بوده است. ایجاد موانع برای هزاره ها از قبیل ، ممنوعیت خرید و فروخت جایداد و املاک بنام هزاره ها ، نپذیرفتن هزاره ها در ادارات دولتی ، محدودیت برای تجارت اموال و ترخیص کالا از گمرگ  اسلام قلعه و دهها محدودیت دیگر نمونه های بارزی اند که همگی ریشه در زمان حاکمیت اسماعیل خان پیدا می کنند. بازداشت و تبعید روزنامه نگار کشور احمد بهزاد از هرات بخواطر گزارش عملکرد ها و خصومت های امیر نسبت به هزاره ها  در رسانه ها را چه کسی میتواند پنهان کند؟

 

البته اسماعیل خان تنها منبع عنادت ورزی با هزاره ها نیست . گروههای فکری دیگری نیز در این میان وجود دارند. بطور مثال گروه  نورالله عماد ( مخالف اسماعیل خان ) بخشی دیگر از جمعیت اسلامی در هرات ، از گذشته دور با هزاره ها خصومت ورزیده است. این گروه بنحوی با بخشهای از گروههای بنیادگراتر که از وهابیت و عربستان تاثیر پذیرفته اند ، رابطه ی نزدیک دارد. احتمال برنامه ریزی حمله به شیعیان و هزاره ها در هرات از سوی این گروه نیز بعید نیست . بویژه اینکه اسماعیل خان اکنون در هرات حضور ندارد و زمینه های کاری بیشتری برای گروه عماد بوجود آمده است. ولی ، با همهء اینها ، عمده ترین گروهی که بتوان به آن انگشت نهاد ، طرفداران اسماعیل خان می باشد.

 

از همین رو ، در ارائه بررسی های اسماعیل خان از اغتشاشات عاشورا و اظهار نظر آقای حسین انوری والی فعلی هرات ، دو گانگی وجود دارد. اسماعیل خان دسته های شیعیان را مقصر شناخت و برعکس انوری صحبت از دسته های معلوم الحالی نمود که با یک فاصله نچندان دور ، روابط شان به اسماعیل خان پیوند میخورد. اکنون سوال این است که آیا فرستادن اسماعیل خان بعنوان سرمحقق در اغتشاشات اخیر ، میتواند واقعیات های پشت پرده را عریان نماید؟ و آیا اسماعیل خان از اغتشاشات اخیر بعنوان حربه ء دیگر استفاده نخواهد کرد ؟ و در اخیر اینکه آیا اسماعیل خان تحقیقاتش را صادقانه انجام داده و گزارش تحقیقات اش را صادقانه برملا خواهد ساخت؟

 

نگران از آینده:

شکی نیست که هر اغتشاش آنهم اگر خونین باشد ، عواقب نگران کننده ببار می آورد. افغانستان چندین دهه را در اغتشاش بسر برده است با اندک جرقه میتوان ، شعله های فتنه ای تازه را برانگیخت. اگر دولت مرکزی برای گزارش این اغتشاش جدی و صادقانه عمل نکند و اگر فتنه انگیزان را مجازات نکند ، این اغتشاش  مذهبی اولین نخواهد بود بلکه تهداب یک برخورد مذهبی در کشور بنا گذاشته خواهد شد . با این حساب ، باید هرسال همانند پاکستان و سایر کشورها تخم نفاق و کدورت را گسترده تر کرد و در هر محرم جوی خونی براه خواهد افتید . ولی سوال که مطرح خواهد بود این است که چرا این فتنه،  نگرانی تولید نموده است؟ و چرا باید دامنه عنادت ورزی های قومی را این بار در لباس مذهب ، رنگ و رخ تازه داد و از آن ماهی سیاسی گرفت؟

 

آنچه که عیان است اینکه اسماعیل خان حد اقل سر محقق صادقی نخواهد بود در اغتشاشات عاشورا. نظر وی هرچه باشد مغرضانه و یکجانبه خواهد بود. بدون شک ، قضاوت بی طرفانه در مسئله مذکور را نمیتوان از اسماعیل خان داشت. بهتر بود دولت ، بجای مصلحت اندیشی کسی دیگری را برای این کار مامور می کرد تا غایله امسال ، تبدیل به سنت خون ریزی همه ساله نشود. در اخیر اینکه ، نباید اجازه داد که خدشه ای بر یک رویداد فرهنگی – مذهبی طولانی مدت ایجاد شود.

 

 ۱۴ فبروری ۲۰۰۶

 

نظرات 5 + ارسال نظر
محمدعلی خداپرست سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:49 http://mohammadali.blogsky.com

«بابا انار دارد»، بنویس! معلم می گوید و او به یاد می آورد دست های لرزان بابا هیچ اناری ندارد، میان شیارهای پینه بسته دستانش، جز رنج چیز دیگری نیست. معلم هجی می کند انار می شنود «فقر»؛ معلم می گوید: «نان دارد»، می داند که، دروغ است هیچ نانی ندارد، معلم می گوید: «آن مرد در باران آمد» می نویسد، آن مرد در باران رفت و هرگز نیامد.
داستان فقر، داستان کهنه ایست، فقر، دستان گشاده ای دارد که گاه بی هراس از در و دیوار یک خانه بالا می رود و تا سقف تحمل آدم ها، نفسگیر می شود. نه آدم ها شبیه همند و نه خواسته هایشان شبیه تر، آنقدر که همه دخترک ها به فکر چشمان عروسکند و پسرک ها در پی فهم تیر تفنگ؛ همه مردها زندگی را با تمام ابعادش برای چار دیواری خانه هایشان می خواهند و همه زن ها در آرزوی آنند که هیچ وقت فرزندانشان الفبای گرسنگی را نیاموزند،
فقر برای خیلی ها آشناست ....

بهرامی چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:04 http://www.mhdali.blogfa.com

سلام دوست عزیز
واقعا خیلی جای افسوس است که هرات را مانند
کویته دیدیم
امیدواریم عواقب این کار وخیم نباشد

مصطفی وهریز پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 20:31 http://mustafajan.blogfa.com

دوست عزیز در صورتیکه وقت اجازه دهد به ما هم سری بزنید.

همایون سه‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:35 http://www.rangezendagi.blogfa.com/

سلام میچد عزیز وبلاگ قشنگی داری مطالبش را خوانم موفق با شی با این وبلاگ خوبت به من هم سر بزن خدا حافظ

امیر یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 09:55 http://amir-perspolisi.blogsky.com/

سلام عزیزم
وبلاگ جالبی داری دیدم این همه که زحمت کشیدی نامردیه نظر نداده برم
اگه دوست داشتی یه سری هم به من بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد