گروه هنری میچد

این وبلاگ منعکس کننده نظرات و دیدگاه های گروه هنری میچد می باشد!

گروه هنری میچد

این وبلاگ منعکس کننده نظرات و دیدگاه های گروه هنری میچد می باشد!

دستان خون آلود

در شرایط که بعضی از  جانیان  بدترین فجایع کشور دوباره بر اریکه قدرت تکیه زده اند و جامعه جهانی آن را نادیده می گیرند. صحبت از ثبات و آشتی ملی در افغانستان یک امر بسیار خطرناک است. 

 پاول مگ گوا در دیدار با افغانهای که حاضرند بخواطر صلح ، جان شان را به مخاطره بیندازند.

منبع: گود ویکیند  ضمیمه آخر هفته روزنامه دایج

 تاریخ: 10 جون 2006

 

برگردان : علی رحیمی

احمد نادر نادری چنان نحیف و لاغر است که در کابل بعضی ها بیم آن دارند که وی به سرنوشت یک مورچه گرفتار آید. ممکن است وی توسط موجودات قدرتمند دیگر له شود. اما هنگام که این حقوقدان عینکی دهان باز می کند ، مردم در جا میخکوب میشوند؛ زیرا ، نادری چالاکانه و بطور غیر قابل تصور، خود را بعنوان یکی از دلیرترین مردان افغانستان ، علم می نماید.

 

اینجا کشوریست که بعد از چند دهه زدو خورد ، هنوز هم قهرمان ملی اش از تعداد جنازه ها ، سنجش میشود  و نخبگان قدرت ، منافع شخصی شان را بیشتر از هرچیزی مقدم می شمارند. بعضی از جنایتکاران بدترین فجایع  جنگ های زنجیره ای ، بار دیگر بر اریکه قدرت تکیه زده اند و به افغانها توصیه می کنند که گذشته مخوف و سیاه شان را فراموش کنند . آنها بعنوان افرادی که دستان شان به خون های زیادی آغشته اند ، معروف اند. اما غالب اوقات ، چنین بنظر می رسد که نادر نادری ، تنها فردیست که جرات می کند تا علیه آنها ایستادگی کند.

 

بعد از یک چنین درد و رنج ، باید چاره ای سنجیده شود! اما یک کشور چگونه با این واقعیت ، که برای 25 سال تمام در جهت تخریب خود تلاش نموده ،  روبرو میشود ؟

کشورهای مثل آفریقایی جنوبی ، سیرالئون و کامبوج جرات مندانه  نوعی از خود آزمایی ملی را – هرچند شکننده و دردناک، پذیرفتند؛ موضوع که یک امر حیاتی  و بازدارنده ، روند سالها ، دهه ها وحتی قرن ها بی عدالتی و فجایع  بی رحمانه است.  این مسئله همان قدر مهم است که میتواند تهداب {پاسنگ} یک آینده روشن و با ثبات قرار گیرد.

نادری میگوید: سوال "چرا"یک سوال بسیار بزرگ است. بحث کلانی جریان دارد که اگرشما برای تامین عدالت پافشاری نمائید ، روند صلح را خدشه دار می کنید. اما اگر این کار را نکنید ، صلح که بدست می آورید، نمیتواند پایدار باشد و حکومت که تشکیل می گردد، شکننده تر از آن خواهد بود که بتواند کاری از پیش ببرد.

اما در افغانستان امروز ، یک آمادگی اضطراب آور دیده میشود تا اشتباهات گذشته را از بین ببرد. قاضی القضات را مد نظر بگیرید. فضل الهادی شینواری یک مسلمان بنیاد گرای است که با اعلام عفو عمومی برای جنگجویان طالبان ، درخواست های تحقیق در مورد گذشته  نزدیک را به مسخره می گیرد. و در قندهار شهر جنوبی و زادگاه طالبان تمام نشانه ها حاکی از آنست که مردم محل همان نظر سابق را دارند.

ملامحمد خاکسار معاون اسبق وزارت داخله طالبان اصرار داشت که برای وی دلیل وجود ندارد تا نسبت به اعمال گذشته اش اظهار پشیمانی و یا معذرت خواهی نماید. ( حتی زمانی که برای ورود به پارلمان کاندید شده و به کمپاین انتخاباتی خود ادامه می داد ) اما دیگران چنین فکر نمی کردند.

 فقط چند هفته بعد از دیدارم  با ملا خاکسار، وی ، ترور شد. ملانجیب الله یک جنگ سالار از جناح (باصطلاح) مجاهدین توضیح می دهد که چگونه در افغانستان جدید ، سران قومی بجای رای دهندگان،  تصامیم کلیدی را اتخاذ می کنند.

 ولی کرزی برادر رئیس جمهور ، همهء گفتگو های مربوط به آشتی ملی را با یک ادعای استثنایی به هدر می دهد: " از کجا شروع کنیم ؟  آیا ما باید روسها ، آمریکاییها و پاکستانی ها را شامل کنیم ؟ خاکسار ، نجیب الله و من همگی بنحوی مقصریم – بناء  بیاید گذشته را فراموش نمایم."

نادری یکی از اعضاء کمسیون مستقل حقوق بشر افغانستان برآن شد که مستقیما به مردم مراجعه نماید تا دریابد که آنها ، چه نوع آشتی ملی را خواهانند؟ تیم تحقیقاتی وی برای مدت هشت ماه  با این هدف که چگونه میتوان دردها و رنج های گذشته را بطور نیکو التیام بخشید ، کشور را دوره  نمودند و با هزاران نفر که ذهن ها و قلب هایشان را در برابر آنها گشودند ، به مصاحبه پرداختند. تیم وی راه حل ، قدرت مندان را در برخورد با گذشته ها ، به آنها پیشنهاد نمود و اینکه آنها می گوید که افغانها باید بسیار به سادگی مرگ بیشتر ازیک میلیون نفر ، آوارگی بیش از هفت میلیون دیگر و تخریب بخش وسیعی از کشور را فراموش کنند. اما تحقیق گران وی از امواج خشم  و نارضایتی عمیق، در بین افغانهای عادی که دهه ها توسط مقامات  مسئول، فریب خورده اند، بی نهایت متاثیر گشتند. مقامات که می بایست از آنها و حقوق آنها محافظت می نمودند.  نادری می گوید: آنها عمیقا آرزومندند که به  درد و رنج که کشیده اند ، رسیدگی شود.

راپور که تحت عنوان " صدای مردم برای تأمین عدالت " تهیه شده است ، مملوست  از خشم و غیظ و تنفر.

در زابل یک دهاتی اعتراض می کند: "امروز بار دیگر همان جانیان جنگی بالای مردم حکومت می کنند". در هرات یک زن دیگر، اداره کابل را نفرین می کند که حتی حالا حکومت کرزی از آنها ( جانیان جنگی ) حفاظت می کند. و در پنجشیر ، یک زن نابودی آنها را تمنا می کند: " درد ما را نمیتوان نادیده گرفت. به فریادهای جگر سوز ما باید جواب داده شود. جنایت های جنگی باید ثبت و پیگیری شود".

 

اما حال که دمکراسی نوپای افغانستان پنجمین سال اش را سپری می کند ، در میان دیپلمات های خارجی ، مقامات سازمان ملل متحد و فعالان حقوق بشر در کابل نگرانیهای پدید آمده است. آنها می گویند : برآورده  نمودن همۀ  این انتظارات برای کرزی بسیار سنگین است ؛زیرا ، حامیان واشنگتن وی هیچ علاقه ای برای وادار نمودن افغانها در جهت تصحیح  اشتباهات گذشته  شان از خود نشان نمیدهند. 

نادری در طول 30 سال عمر پرفراز و نشیب اش فقط جنگ را تجربه کرده است.   وی دوران کودکی اش را بیاد می آورد ؛ زمانی که مکتب ابتدائیه اش به آتش کشیده  شده بود ، گریه می کرد. " این اولین رویارویی من با جنگ داخلی بود و من چیزی را که بسیار به آن عشق می ورزیدم از دست میدادم". همچنین ، یکبار دیگر در دوران تحصیلات متوسطه اش در کابل - " من در حال رفتن به مکتب بودم که راکتی در کوچه اصابت کرد. بچه ها مرده بودند و من می بایست برای نجات جان زخمی شده گان کمک می کردم "

نادری ضرورت دانستن را از پدرش به ارث برده است. " به عنوان یک بچه اولین چیزی که هر صبح می شنیدم ، صدای رادیو بود که پدرم بعد از برگشتن از نماز در مسجد محل، روشن می کرد." وی طی یک مصاحبه در دفترش در کابل می گوید: او {پدرش} همیشه به بی بی سی و رادیو آمریکا گوش می داد تا بداند که در کشورش چه اتفاقات در حال وقوع است ؟

 تحصیل در رشته حقوق (قانون) در دهه 80 تحت نظام کمونیستی مشکل بود. مواد درسی از تئوری مارکسیستی گرفته شده بود. ولی نادری تئوری "لوکی" LOCKE ( فیلسوف انگلیسی) و روسیو (نقاش فرانسوی ) را می خواست . زنده ماندن در دوران جنگ های داخلی یک چالش سخت بود.  " در اطراف ما، کابل در حال تخریب بود. افراد بی گناه کشته می شدند و هیچ غذای نبود که ما بخوریم . مردم ناامید بودند - فامیل ما به سمت غرب کشور هجرت کرد."

 آنجا نادری یک ماهنامهء خبری را ترتیب داد. اولین ماهنامهء که مردم دور افتاده زابل در زندگی شان دیده بودند. نادری بطور پنهانی مرز را عبور نموده به کشور همسایه ایران رفت. در آنجا ، در پوشش تاریکی شب کار می کرد تا بتواند فقط صد کاپی از ماهنامه اش را در یک ماشین فتوکپی اجاره ای چاپ کند و پس از آن دوباره بطور قاچاقی ، آن را وارد افغانستان نماید.

در دهه 90 ، نادری توجه طالبان تازه به دوران رسیده را جلب کرد. " آنها در قندهار مستقر شده بودند.  ملا یک موتر فرستاد که مرا ببرد. این مسئله برایم اضطراب آور و حتی ترسناک بود اما من در رابطه با طالبان چنان کنجکاو بودم که بلا درنگ پریده و در موتر نشستم ".  این حس کنجکاوی دو طرفه بود. طالبان به نوشته های وی موضع گرفتند و وی را برای ده روز در یک سل انفرادی زندانی کردند. اما بعدا ملا متوجه شد که نادری حتی در همان پریشان حالی اش ، اغلاط انشائی و املائی روزنامه آنها ( طالبان ) را گرفته بود. بنا أ آنها اصرار کردند که وی مسئولیت طبع و نشر آنها را به عهده بگیرد.

 نادری گیر کرده بود. " در حضور آنها حتی نفس گرفتن مشکل بود. " وی بالاخره بشرط اینکه اجازه داشته باشد اول از خواهر مریضش دیدار کند ، قبول وظیفه کرد؛ اما به بهانه عیادت از خواهرش طرح فرارش را پی ریزی کرده  و دوباره راه پایتخت رنجور را در پیش گرفت.

 آنجا وی آینده تاریکتری را برای کشورش دید. دانشجویان عمدتا دوست داشتند که دختران فیلم های هندی را تعقیب ( الگو قرار دهند ) نمایند اما در عین زمان به جناح های مختلف که عامل جنگ های داخلی بودند ، کشانده و جذب می شدند. از پیش معلوم بود که بعد از چهار سال وقتیکه آنها فارغ التحصیل می شوند ، جنگ دوباره آغاز می شد.

نادری  پس از آنکه طالبان شهر (کابل) را در سال 1996 تسخیر کرده  و به سیل از فرمان ها  و سرکوب ها روی آوردند ، برای مدت کوتاهی در کابل ماند.  ولی  برای او یکبار دیگر وقت تنگ بود. ” من از پوشیدن لباس طبق دستور آنها سرپیچی کردم و با یک فندک {لایتر} ریش ام را از معیار آنها کوتاه تر نمودم . با رئیس امنیت ملی طالبان که آمده بود راجع به وجود خدا برای ما سخنرانی کند ، دعوا کردم . به وی گفتم همهء دانشجویان مسلمان و معتقد اند پس نیازی به سخنرانی شما نیست. همچنین به وی گفتم که اگر  او تلاش میکند تا وجود خدا را به شیوه اکادمیک ثابت نماید در آنصورت نقطه نظرات وی بسیار احمقانه است".  رئیس امنیت ملی طالبان سپس وی را تهدید به بازداشت می کند.  به هر حال، نادری شلاق خورد و به زندان افتاد. مطابق رسم افغانها ، فامیل وی ، تعداد افراد میانجی را پیدا نمودند که پس از سه ماه  زندان ویرا آزاد کردند. پس از آن ، با اصرار والدینش به پاکستان فرار کرد؛ اما بلافاصله ، به یکسری تحقیقات پنهانی علیه طالبان دست زد. دوباره به مرز رفته و در رابطه به نقض حقوق بشر توسط طالبان به ارگان های مختلف سازمان ملل به گزارش دهی پرداخت .

♦♦♦♦♦♦♦

در هیجان انگیزترین روزهای سقوط رژیم طالبان توسط ایالات متحده آمریکا در اواخر سال 2001 ، نادری خوشحال بود. او به امید اینکه بتواند در مورد خطاهای مخوف گذشته کشورش نه صرفا از ناحیه طالبان که بطور عموم تحقیقات بعمل آورد ، به افغانستان بازگشت.

برای زندگی شخصی اش وقتی زیادی ندارد. در این اواخر در سن 31 سالگی ، وی بخود اجازه داده است که به زن علاقه مند شود و دیر هنگام نامزد شود. وی می گوید: " در مقایسه با اکثر افغانها، تقریبا 10 سال دیرتر.  من میخواهم خانواده داشته باشم ولی نامزدم از همین حالا ازین تلفن متنفر است. زیرا تلفن همیشه زنگ می زند و وی راجع به امنیت من نگران است".

 نادری تلاش می کند در رابطه به احساس فزاینده ناامیدی نسبت به جریان حوادث در کشورش ، درک بهتری شود. " من بسیار خوشبین بودم . اما دیگر کمتر چنانم . چرا که در اصول معامله میشود ، نه تنها توسط افغانستان بلکه توسط جامعه جهانی نیز.  آنها همه میخواهند به امنیت توجه کنند. ولی چگونه میتوان به امنیت و ثبات دائمی دست یافت در حالیکه ، با جنگ سالاران گذشته مثل اعیان برخورد می شود. آنها از احترام و تشویق برخوردارند که ، قربانیان شان تصور هم  نمیتوانند".

 نادری به جنگجویان مجاهدین اشاره می کند که در دهه 90 میلادی کشور را تخریب کردند. آنها زمانی افراد بد پنداشته می شدند اما زمانیکه آمریکاییها را در ساقط کردن طالبان از قدرت،  یاری رساندند ، تعداد زیاد آنها تبدیل به آدمهای صالح و خوب شدند.

افراد مثل احمدشاه مسعود ، رهبر پیشین و ترور شده نیروهای اتحاد شمال در این روزها ، چنان مقدس جلوه داده می شود که در پوسترهای کوچه های کابل در حال راه رفتن روی آب نشان داده شده است.  قوماندان های مسعود در پست ها و ادارات دولتی ، انتصاب شده اند، بدون اینکه کوچکترین توجه به چندین راپور بلند بالای تحقیقاتی حقوق بشر که اکثر و یا کلیه آنها را، بعنوان بدترین جانیان جنگ های ویران کن کابل در سال 1993- 1992 نام می برند، صورت گرفته باشد.

 از لحاظ تاریخی این سالها یک مقطع زمانی بسیار مهم است زیرا اکثر نقض های نابخشودنی حقوق بشر این دوره،  آنطوریکه باید تا بعد از سقوط طالبان در سال 2001 بررسی و رسیدگی نمی شود. حساسیت ها به برخورد با اشخاص بر می گردد که امروزه در نیروهای امنیتی ، ادارات رسمی افغانها وهمچنین در نتیجه انتخابات سپتامبر گذشته، در پارلمان از قدرت قابل توجهی برخوردار شده اند. آنها افرادی اند که چیزهای زیادی را باید از دست بدهند؛ اگر افغانستان بخود جرات دهد که تاریکترین گوشه های گذشته  نزدیک اش را بازبینی کند.

 این جمع عبدالرب رسول سیاف جنگجوی ارشد باقی مانده مجاهدین را که یک امتیاز بسیار قابل توجهی را از آن خود کرد نیز شامل می شود.  بپاس حمایت و همکاری سیاف با رئیس جمهور کرزی، به وی اجازه داده شده که کل نظام قضایی را به حیطه اختیارات شخصی اش عملا الحاق نماید.

و همین قسم افرادی هستند مثل عبدالرشید دوستم ، جنگ سالار ظالم منطقه ای که همراه با جمع دیگر در پست های کلیدی وزارت دفاع در کابل ، گماشته شده اند. انتصاب دوستم پس از آن صورت گرفت که دونالد رمز فیلد وزیر دفاع ایالات متحده امریکا،  ویرا علنا مورد نوازش قرار داد . رمزفیلد تمام راه را تا مزار شریف طی کرد تا صرفا دستان خون آلود دوستم را بفشارد.

حریه مصدق 31 ساله، مادر دو فرزند و ستون نگار یکی از روزنامه های کابل، با گود ویکنید از عواقب جرأت انتقاد از افراد ازین قبیل در دوران انتخابات ریاست جمهوری اکتبر 2004 میگوید: وقت که از خانه ام بیرون شدم، مردی با کلاه و لباس سفید به من سلام کرد . در حین که در دفترش چای می نوشیدیم وی گفت: ببخشید خواهر ... من نخواستم خود را ترسو نشان دهم و بنا أ گفتم بلی ؟  او گفت : راجع به جنگ سالار و قوماندان دیگر حرف نزنید. کسی به شما گوش نمی دهد. هیچ چیزی جز زندگی شخصی شما تغییر نخواهد کرد . ما کدام تپانچه ای استفاده نخواهیم کرد تا از شما یک قهرمان بسازیم . شما فقط یک تصادف موتر خواهی داشت!

نادر نادری عملا ازین نوع داستان سرایی های دراماتیکی خودداری می ورزد. در عوض وی نقطه نظراتش را با زبان فنی – حرفه ای ( منتر)  اظهار می دارد. " ما باید به فرهنگ مصونیت { از چنگ عدالت } پایان دهیم ... اما جامعه جهانی مایل نیست این موضوع را در اجندای شان قرار دهند. حتی در رده سوم یا چهارم . صرفا به این دلیل که آمریکا نمی خواهد. آنها حقوق بشر و عدالت را جزء صلح نمی دانند.

در جولای 2005 دیده بان حقوق بشر مستقر در نیویارک، راجع به ویران شدن کابل در دهه 90  یک راپور تکاندهندۀ، مفصل و مستند تحت عنوان " دستان خون آلود " انتشار داد. این راپور که واقعا نام مناسب داده شده است، مبتنی بر چشم دیدهای شاهدان افغانی و بین المللی است. یگ سخنگوی دولت متعهد شد که اتهامات وارده علیه دهها مقامات دولتی - انتصابی کرزی  و یا دیگران را که بعدا میخواستند برای عضویت در پارلمان جدید افغانستان انتخاب شوند،  تحقیق نماید . اما قسمی که نادری بیاد دارد ، هیچ چیزی انجام نشد.

راپور 80 صفحه ای خود نادری که شامل پلان مفصل آشتی ملی و مبتنی بر مشورت ها ی گسترده  وی با مردم افغانستان است ، محکوم به فراموشی است. وی تحویل دهی رسمی راپور " صدای مردم برای تأمین عدالت " را به کرزی بخواطر می آورد: "زانوی دولت، تحت فشار لرزید و جواب چنین گفته شد که باید کمیسیون حقیقت یاب تشکیل شود . اکنون رئیس جمهور می گوید این کمیسیون را امروز، فردا، هفته آینده  تشکیل خواهد داد. اما واقعیت اینست که چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد. وی ( رئیس جمهور ) راپور را از ماه جون 2005 در اختیار دارد".

یکی از مشاورین ارشد حلقات بین المللی در کابل در گفتگوی با "گودویکیند" ، بدبینی های نادری را بجا می داند: " ابدا چیزی اتفاق نخواهد افتاد. زمان که کرزی راپور را دریافت کرد بلافاصله آن را به سیاف، برهان الدین ربانی ، و دیگران در میان گذاشت؛  آنجا بود که راپور نادری محکوم بفنا شد."

کابینه کابل در دسامبر حداقل بصورت ظاهری برای محاکمه جانیان جنگی و یک روند حقیقت یاب تعهد سپرد. اما اکثر ناظران براین باورند که این حرکت یکی دیگر از شگردهای نمایشی دولت است  و در حقیقت هیچ چیزی اتفاق نخواهد افتاد. تفاوت ها ( در گفتار و عمل ) از تصمیم کرزی مبنی بر معرفی دوباره شینواری بنیادگرا بعنوان رئیس قوه قضائیه آشکار میشود. صاحب نظران براین باورند که اکثر اعضای پارلمان جدید کشور، به جنگ سالاران که به آن همه فجایع گذشته متهم اند ، وابسته اند و تصمیم ماه گذشته پارلمان مبنی بر رد نمودن شینواری ، صرفا به اغتشاشات می افزاید.

از زمان حملهء آمریکا {به افغانستان 2001 } راپور های تکاندهنده تر دیگر نیز تهیه شده است. پروژه عدالت برای افغانستان ، در راپور 168 صفحه ای اش بعنوان " در سایه ای جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت "  بیشتر و به تفصیل در مورد نقض های آشکار دهها و بلکه بیشتر قوانین و معاهدات بین المللی از قبیل قتل عامها ، مفقود شدن های دسته جمعی ، اعدام های دهها هزار نفر ، بامباردمان های بدون تبعیض ، غارت ها ، تجاوزات جنسی و بازداشت ها،  می پردازد. هزاران صفحه شهادت ها ، تحلیل های ناخوشایند و بیزار کننده وجود دارد که توسط تحقیق گران حقوق بشر تهیه شده است  اما نکته که بیشتر از هر چیزی دیگر ذهنم را مورد تهاجم قرار می دهد ، نقل قول یکی از قوماندانهای مسعود افسانه ای است که می گوید:” ما سیصد تا سیصد و پنجاه هزاره را کشتیم. من داخل یک خانه شدم . طفلی را دیدم ، برچه تفنگ (سرنیزه) ام را در دهانش گذاشتم ، مثل نوک پستان آنرا به مکیدن گرفت . آنگاه برچه را فشار دادم ".  از جمع تمام راپورهای تهیه شده ، یک راپور 300 صفحه ای سری است که سازمان ملل متحد ، فجایع و خشونت های افغانستان  را از سال 1978 تا حال ، در آن ترسیم کرده است و اسناد و شواهد  ادعاهای مطرح شده را به وضوح می شمارد. کاپی این راپور را که "گود ویکیند" بدست آورده است ، کشته شده گان را نام میبرد، از شاهدان زنده نقل قول می کند و جانیان متهم را شناسایی می کند. این راپور در جنوری سال 2005 به حکومت افغانستان تحویل داده شده بود اما آن نیز مثل اسناد و راپورهای دیگر در ایوان قدرت در کابل با سکوت تحقیر کننده مواجه شد.

پیتی گوسمن یک متخصص حقوق بشر آمریکایی است که اولین ماموریتش را در افغانستان در دهه 90 برای سازمان عفو  بین الملل  و بعدا برای دیده بان حقوق بشر انجام داده است . وی در یک گفتگوی تلفنی می گوید: " حتی 25 سال بعد ازتجربه شان، قربانیان افغان هنوز درد آن را با خود دارند. آنها میخواهند زندگی شان را پیش ببرند. اما تعداد کثیر آنها آنقدر رنج می برند که نمیتوانند به زندگی عادی ادامه دهند."

اما چگونه باید شروع کرد؟ او روند کار را به بخش های کوچک تقسیم می کند که از لحاظ منطقی قابل اجرا بنظر می رسد. " اشخاص که جنایت جدی مرتکب شده اند باید محاکمه شوند.  لازم است از آنچه اتفاق افتاده ، دیوان {دفتری} تحریر شود. نوشتن وقایع به تنهایی اولین گام بسیار مهم  و بخودی خود یک نوع انصاف است. حتی پیش از آنکه کسی محاکمه شود. اما تعداد افراد که باید به محکمه کشانده شوند، زیاد نباشد. بهتر است ده ها بجای صدها مدافع داشته باشیم."

"هیچ توجیه منطقی برای نبش نکردن گورهای دسته جمعی وجود ندارد. ولی آنها همگی بی نهایت می ترسند که حتی آن گورها را لمس کنند. زیرا یکدفعه شما شروع کردید، مدفن ها حتماً به اشخاص که فعلا در قدرت سهیم اند ، ارتباط پیدا می کند."  او اسامی معروفترین ها را ذکر می کند - دوستم رئیس جدید ستاد ارتش ، حاجی محمد محقق وزیر سابق ،  محمد قسیم فهیم همکار دست نرس مسعود، عبدالکریم خلیلی معاون فعلی رئیس جمهور . پیش از آنکه وی به سیاف جانی معروف ، دلال معاصر پشت پرده ای قدرت و صاحب نفوذ بیش از حد ، برسد ، گوسمن اعلام میدارد: "سیاف باید سر فهرست لیست های همه باشد."

جان استیفن مولف راپور دیده بان حقوق بشر ، تحت عنوان " دستان خون آلود " در دهه 90 که فجایع افغانستان بوقوع پیوست ، در آمریکا هنوز یک بچه مکتب رو بود.  اما وی راهی به پیش می بیند. " بعنوان یک مردم ، افغانها از تاریخ شان افسرده اند. آنها با گذشته شان (از نظر روانی) درگیر اند. بخصوص با جنگ های  داخلی 1996-1992 . زیرا اکثر عاملان بی رحمی های روا داشته شده  برآنها ، امروز بصورت آشکار رئیس پلیس، و مشاورین کرزی اند."

" اگر طالبان سرکوب گر بودند ، این جمع { جنگ سالاران } عاملان بی رحمانه ترین ظلم های وحشیانه اند؛ و خطر که از ناحیه آنها وجود دارد، صرفا مربوط به گذشته نیست؛ آنها مافیایی قدرتمندی خواهند بود که نه تنها توانائیهای فیزیکی زیادی برای صدمه زدن بمردم دارند که بخواطر میراث  بجا مانده گذشتۀ شان،  از ثمرۀ  جنایت های شان لذت خواهند برد. لازم نیست آنها مردم را بترسانند ؛ زیرا مردم طعم جنایت های آنها را قبلا چشیده اند و از آنها می ترسند."

" اما اگر میخوهید آشتی کنید ، شما باید زمینه ای آنرا بطور کامل فراهم کنید. اقدام عملی علیه عاملان بدترین جنایت ها از هر گروه ، حزب و مناقشه ای که باشد باید صورت گیرد. از لحاظ سیاسی بسیار آسان خواهد بود که از سالهای کمونیست ها و روسها شروع کنیم . پس از آن به طالبان وبقیه برسیم . این مسئله بوقوع خواهد پیوست زیرا مردم افغانستان خواهان آنند. اگر از جانب رئیس جمهور صورت نگیرد،  پارلمان اجرا خواهد کرد؛ مگر اینکه جنگ سالاران و نمایندگان شان کنترل را در دست بگیرند که در آنصورت ، از طرف کمسیون مستقل حقوق بشر افغانستان و اشخاص مثل احمد نادر نادری باید اعمال شود."

 آنچه که نادری را در بحث های داغ آشتی ملی در کابل ، از دیگران ممتاز می کند ، آمادگی وی برای صحبت بی پرده و مستند است. دیگران فشار اندک بر این و یا آن  وارد می کنند اما بالاخره ، منتظر واشنگتن می نشینند تا کابل را نسبت به اقدام عملی تحت فشار قرار دهد. هنگام که "گودویکیند" موضوع را با یکی از بلند پایه ترین مقامات رسمی آمریکا در افغانستان در میان گذاشت ، وی نیز ضمن اصرار به فاش نشدن نامش ، اذعان کرد که آمریکاییها هیچ عجله ای برای وارد نمودن فشار به کرزی و دولت وی ندارد. " من براین باورم که اگر حکومت افغانستان یک روند التیام دهی را تعقیب نماید ، ما از آن حمایت خواهیم کرد. ممکن است بالاخره ، این امر اتفاق بیفتد و من مطمئن هستم که ائتلاف بین المللی از آن حمایت خواهد کرد."

طرح که توسط نادری تهیه شده است بقدر لازم ، صریح و روشن است. در این طرح ایجاد یک دفتر مخصوص دادستان، یک  تیم حقیقت یاب برای مستند سازی نقض ها  و همچنین تشکیل محکمه ای برای پی گیری  جانیان ، پیشنهاد شده است. همه اینها وقت گیر خواهد بود. اما در عین زمان وی اصرار دارد که سابقۀ  جویندگان پست های دیوان عالی عمومی بخواطر جرایم گذشته، باید بدقت چک شود. او استدلال می کند : جدا سازی آینده افغانستان از مخروبه های گذشته اش یک امر ضروری باید تلقی شود ، تا اعتماد عمومی در ادارات کلیدی کشور بخصوص پارلمان ملی جدید بوجود آید. پارلمان که به بازیچه ای قدرتمندان و آنهای که بی وقفه ازین عصر بحران و مناقشه به آن یکی حرکت می کند ، تبدیل شده است.

آیا دولت آقای کرزی راجع به حقوق بشر نگران است یا بی تفاوت؟ این مسئله یک چیزی مبهم و آمیخته است. یکی از مشاورین غربی می گوید: در دستگاه دولتی تعداد محدودی متعهد اند ولی من مدافع زیادی نمی بینم . او نوع مشابه از صحبت های کابل را در بغداد می بیند. صحبت های که پی در پی واقعیت های پس از حمله به عراق را ماسک می زند. رهبران محلی به آمریکائیها همان چیزی را می گویند که آنها ( آمریکائیها ) دوست دارند بشنوند ، در حالیکه در بین خودشان یک رویه کاملا متفاوت را به پیش می برند.

وی می گوید: " سازمان ملل و جامعۀ جهانی به کرزی می گویند مسئله حقوق بشر مهم است و آنها برای اینکه ما را راضی نگهدارند،  کمسیون مستقل حقوق بشر را تاسیس می کنند . فقط همین ..... شما احساس می کنید که آنها صرفا با کمک کنندگان غربی بازی می کنند. آیا آنها واقعا مصمم هستند؟ یا ما با ملای مثل فضل هادی شینواری رئیس قوه قضائیه که اعتقاد دارد ما هذیان می گویم و او همچنان از دستورات قران پیروی خواهد کرد، بهتر خواهیم بود ؟"

" آنها با غربیها غربی بازی می کنند و با مردم محل محلی . من مطمئن هستم که کرزی حمایت و همدردی خود را از حقوق بشر با مقامات غربی اعلام میدارد و پس از آن با مردم خود می گوید که او ما را ( غربیها را ) خوش می سازد. او پس از آن موضوع را ازین پهلو به آن پهلو می چرخاند و شما هرگز نمی فهمید که تعهد و وفاداری وی کجا نهفته است. او مردی است که مشکل می بیند به کسی نه بگوید. فرق بین یک مرد خوب و یک رهبر مقتدر همین است."

  آیا کدام افغان رو راست بازی می کند؟ "هیچ یک از وزیران اجازه نه گفتن را بخود نمی دهند. ممکن است تعداد اندک در میان پرسونل های وزارت ها وجود داشته باشند اما در وزارت عدلیه و داخله نه."

این یک ارزیابی عمیق و کسیل کننده است. اما احساس اینکه ما گول خورده ایم زمانی تائید می گردد که گودویکیند با علی احمد جلالی وزیر داخله پشین افغانستان در دفتر آراسته اش در مرکز محوطه بشدت گارد دیده در پائین شهر کابل مصاحبه می کند. جلالی نیز به آنچه تحلیل گران آن را شیوه کرزی می نامند ، تاکید می کند: " آدم باید ضرورت ایجاد توازن بین ثبات و عدالت را ملاحظه کند . ما همگی عدالت می خواهیم اما بشیوه که بی ثباتی ببار نیاورد . این مسئله زمان خواهد برد اما باالآخره عملی خواهد شد."

راجع بسرنوشت پلان نادری سئوال شد، اما جواب که این وزیر انگلیسی گوی میدهد، با توقعات هزاران افغان که با نادری صحبت نموده اند، فاصله ای زیادی دارد. " افغانها یک مردم پراگماتیک اند . کمونیست های سابق ، طالبان ، مجاهدین و مهاجرین که برگشته اند همگی در حال حاضر یکجا زندگی می کنند. اما مجازات برای جنایات گذشته یک موضوع متنازعه است.  در یک کشور اسلامی حکومت میتواند عفو کند ولی ما نمیتوانیم رنج و درد افراد را نادیده بگیریم. آنها حق دارند. عاملان درد و از دست دادن های شان را پیگیری نمایند ، مگر در صورت که آنها را ببخشند. اگر ما عفو عمومی اعلان می کنیم ولی باز هم  مردم پا پیش می گذارند و میتوانند ثابت کنند که نسبت به آنها بی عدالتی صورت گرفته است؛  در آنصورت محکمه باید موضوع را بررسی کند.

آنچه بیش از هر چیز فعالان حقوق بشر را آزار میدهد، اینست که بگذارند که پلان نادری پیش از تحقق اش خشکیده و بمیرد. یک مشاور ارشد یکی از بلند پایه ترین دیپلمات های غربی اظهار تاسف می کند که اگر آنها دست روی دست بینشینند ، مردم راههای را که بتواند علیه آن کار کند ، پیدا خواهند کرد. عده زیادی حرف از آن می زنند که معیار سنجش مقامات ادارات دولتی اسناد فجایع گذشته باید باشد. اما در کابل کرزی عموما تصور چنین است که هر سند متهم کننده که از کوره جنگ، جان سالم بدر برد، بطور مخفیانه از فایلهای دولتی ربوده شد. اسناد کهنۀ  مربوط به بیعدالتی های رهبران کمونیستی در سالهای 1992- 1978  هنوز در بازارهای پایتخت برای فروش موجود است. اما گفته میشود بعد از حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001 جنگ سالاران {مجاهدین} که در سالهای 1996- 1992 کشور را غارت نمودند ، کلیه اسناد که میتوانست برای آنها مشکل ساز باشد، را خریده اند. جنگ سالاران چون سیاف و فهیم درخواست های مکرر "گودویکیند" را برای مصاحبه نپذیرفتند. اما در دوران کمپاین انتخاباتی شان در انتخابات سپتامبر، اتهامات وارده را که آنها جانیان جنگی اند، رد کردند. سیاف در جنبش جهادیون بین المللی غولی را می ماند. در دوران اشغال روسها  بنا به گزارشی کیمپ آموزشی وی جنگجویانی را تربیت نمود که از چچن ، بوسنیا و فلیپین {جاییکه یک گروه تروریستی خود را به افتخار وی ابوسیاف نامید} سر در آوردند. اما سیاف ادعا دارد که وی صرفا یک جنگجوی آزادی خواه برای افغانستان بوده است.

 و لحن کاملا عریان راپور " دستان خون آلود " فهیم را واداشت که از مقر بشدت گاردیده اش در ناحیه شمال کابل بیرون آمده به تلویزیون محلی بگوید: " این راپور بطور کامل تعصب آمیز و با انگیزه های سیاسی است . آنها میخواهند شخصیتهای ملی یک کشور را رسوا کنند.  اگر اتهامات علیه رهبران جهادی چون سیاف ، فهیم و یا خلیلی مطرح میشود ، موضع کل مجاهدین و جهادیون افغان را تضعیف می کند. این راپور مردم افغانستان را بدنام می کند."

 

در این روزها در حوزه سیاسی کابل یک تنش جدید دیگر نیز احساس می شود. انتخابات سال گذشته آخرین ماده قرارداد بن را که بین افغانستان و جامعه جهانی امضاء شده  ودر آن نحوه اداره کشور پس از سقوط طالبان تشریح شده بود، به اتمام رساند.

یک منبع موثق به گودویکیند می گوید: بعضی دولت های خارجی طرحی را در دست بررسی دارند که کمک های شان را به پیشرفت در زمینه حقوق بشر و تامین عدالت ، مشروط می کنند. اما افغانها از آن متنفر خواهند شد. آنها راه درازی خواهند پیمود. شاید همه اینها بسیار مشکل باشد.

افغانهای روشن ، افراد مثل احمد نادر نادری و حریه مصدق روزنامه نگار با جرأت ، اصرار می کنند که این وظیفۀ جامعه جهانی است که موضوعات مشکل را عنوان کنند،  چرا که افغانها به آنها خیلی نزدیک اند. اما زمانیکه در فیبروری قرارداد دیگری بعد از قرارداد بن  بین جامعه جهانی و کابل به امضاء رسید ، واشنگتن ، لندن و دیگر حکومات کمک کننده ، خود را علیه پذیرش مسئولیت حوادث در افغانستان واکسن کردند. و در افغانستان، دیگران  در آنچه ممکنست دیپلماسی خوب کابل تعبیر گردد، یک عقب نشینی احساس می کنند. یکی از طولانی مدت ترین خدمت کننده خارجی در پایتخت افغانستان اظهار دلسردی می کند: "کشورهای کمک کننده فاصله می گیرند. زمینه این وجود دارد که گوزن راگوزن بگویم. ما باید توانایی این را داشته باشیم که بگویم ، "فلان" مشکل ساز هست . اما دیپلماتها استدلال می کنند که وضعیت بسیار شکننده است. آنها آسان ترین راه را بلدند و میتوانند ادعا کنند که وزیر،  فلان چیز را دوست ندارد لهذا ما نمی خواهیم ویرا ناراحت کنیم .... و شما میدانید که اینجا یک دولت مستقل وجود دارد.

" در محافل سیاسی ما محرمانه بهمدیگر می گویم چه چیز برای افغانستان خوب است اما در محضر عام می گویم: آنچه امروز وجود دارد بهتر از دوران طالبان است. اما آن عدۀ  ازما که در دوران طالبان اینجا بوده اند، میدانند که فرق چندانی وجود ندارد. خوب نیست که بگویم یک تغییرات درجه سه بهتر از طالبان است. راپور دیپلمات های خارجی را بخوانید که می گوید همه چیز رضایت بخش است اما با افغانهای عادی که بنشینید، بشما خواهند گفت: همان کاسه و همان آش است.  و آن ممکنست برای مردم افغانستان کافی نباشد."

 

در حالیکه آفتاب میرود پشت دیوارهای بلند باغ کابل این پیر خردمند غروب کند ، وی یک ضرب المثل قدیمی افغانی را به خوانش می گیرد: "ممکنست ما در جهان چیزی زیادی نداشته باشیم اما خاطره های بس طولانی داریم." 

                                                              پایان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 13 + ارسال نظر
باچه آزره یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:31 http://bacheazra.blogfa.com/

دوستان عزیز سلام
همیشه دروازه را برای این میسازیم که دوستی. عزیزی .یا حتی سیالی .روزی این در را بروی آدمیزاد بگشاید.
ومن هم درhttp://bacheazra.blogfa.com/(باچه آزره) چشم براه همه نازنین های مثل شما هستم.

باچه آزره دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:18 http://bacheazrablogfa

ویب تان در باچه آزره درج گردید
از ما احوال بگیرید

هموطن عزیز ؛
آگاهی دارید که در فلم " کابل اکسپرس " مردم افغانستان ، و به گونه ء مشخص ، جامعه ء هزاره ـ یکی از اقوام مهم و برادر افغانستان ـ مورد اهانت قرار گرفته است. این فلم با هدف برپایی مخاصمت میان اقوام ، مقابله با وحدت ملی ، دامن زدن به نفاق همگانی واز هم پاشی ثبات نسبی در کشور ، تولید گردیده است.
مهاجران بیرون مرزی افغانستان در سایت جدید کابل اکسپرس ، " اعتراضنامه " ی رامنتشر نموده است. بدین وسیله از همه هموطنان گرامی که به اتحاد ، همبستگی و برادری میان اقوام وقبایل افغانستان باور دارند ، احترامانه دعوت میگردد که با وارد نمودن اسم و تخلص ، کشور مقیم وهم اگر نظری داشته باشند ، در تقبیح و محکوم نمودن این فلم مستهجن سهم بگیرند ، تا بدین سان به مردم عزتمند ، سرزمین مشترک، فرهنگ و حاکمیت ملی کشور ارج گذاری شده باشد. همچنان نهادهای سیاسی ، مدنی و فرهنگی می توانند در تقبح این فلم ، اعلامیه های شان را درسایت "کابل اکسپرس " منتشر نمایند.قابل تذکر است که مجموعه ء این امضا ها ودیدگاها به مراجع ذیربط فرستاده میشود.
شما می توانید " اعتراضنامه " را به زبان های دری ، پشتو ، ازبکی ، انگلیسی و همچنان گزارشهای خبری ومقالات پیرامون فلم متذکره را ، دراین سایت جدید بخوانید.
با عرض حرمت

باچه آزره پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:20 http://www.bacheazra.blogfa.com

سلام بر شما
باشعری در رثای شهید بزرگوار مزاری(رح) در خدمتم
موفقیت شمارا استدعامندم.

حسین یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:04

http://www.andisha-e-nau.com/ هزاره هاپاسداران میراث کهن . لطفا مصاحبه ای حسین علی رحیمی را درین آدرس بخوانید . http://www.andisha-e-nau.com

حفیظ الله شریعتی سحر یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 23:34 http://www.sahar420u.blogfa.com

سلام
مدت است پس از گرد اوری کتابهای در فرهنگ شفایی مردم افغانستان. اکنون در پی گرد اوری لای لایی ها هستم. چهل تا از لای لایی ها را به زبان اصلی و ترجمه گرد اورده ام که نمونه ان پیش رو دارید . با خواندن انها به من کمک کنید تا بهتر کار کنم.
امید که ترانه ها پیوندی باشد در جهت همگرایی اقوام عزیز وطنم
با سپاس

آزادی دوشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 05:16 http://azadi-azadi.blogfa.com

دوست فرزانه وفرهیخته درود برشما . بهروزی شما آرزوی من است !

آیا دوست دارید یک " کتاب " دوصد صفحه ای را دریک " وبلاگ " مشاهده کنید ؟

آیا مایل هستید که تنها با دو" کلیک " یک کتاب را درهارد خود داشته با شید ؟

آیا مشتاق خواندن ودانستن بیشتر وبهترهستید ؟

اگرچنین است پس به وبلاگ

« آزادی » بیایید وکتاب

« اسطورۀ شکسته » را بخوانید .

"اسطورۀ شکسته " حاوی نقد وبازخوانی کارنامۀ یک مرگ آفرین عدالتخواه ! ویک فاشیست ریسمان بدوش !

اسطورۀ شکسته ؛ روایت رنج ، مرگ ، جنگ ، جنون ، خون ، خشونت ، خاکسترنشینی و سیه روزی .

سرگذشت وکارنامۀ یک اسطورۀ نامقدس ویک تابوی ناپاک ویک بت جاندار را دراین کتاب بخوانید .

پنجره نظرات برروی شما گشوده است . وسینۀ ما برای شنیدن و خواندن دیدگاه ها ، انتقادات

وحتی دشنام های شما ، گشاده تر . هرچه دل تنگ تان می خواهد بنویسید .
قرآن کریم :

پس آندسته ازبندگانم را بشارت ده که سخنان ( گوناگون ) را می شنوند وبهترین آنها را متابعت می کنند .


"برگنامه فانوس" چهارشنبه 18 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 22:46 http://www.faanoos.com

" یاد داشت های جهنم ملا عمر " را در "برگنامه فانوس" بخوانید.

دبیرخانه گروه فرهنگی هنری بی تا یکشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 19:13 http://www.btacompany.blogfa.com

سلام . راستش تا ۱/۳ مطلب رو خوندم . اما چون زیاد بود با اجازه پرینت گرفتم تا سر فرصت باقیش رو بخونم.

در هر صورت خوشحالم که با تفکری زیبا مطالبی زیبا رو جمع و یا خلق می کنی.
اما از کجا هستین ؟

یا علی .

کاشفی چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 18:47 http://aakkh.blogfa.com

باسلام
وصال با ( آینه آفتاب به رخ سایه می کشد) به روز شد.
بخوانید و ببینید وقضاوت نمائید که ...
منتظرحضور سبزتان هستم

Bache Azra پنج‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:30 http://www.bacheazra.blogfa.com/

سلام بر شما باچه آزره با مطلبی تحت عنوان : فلسطن نشخوار گاه جمهوری اسلامی بروز شد و چشم براه دیدار شماست
موفق باشید

غرجستان چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 19:25 http://http://ghurjistan.com

http://ghurjistan.comغرجستان
بنام خداوند اندیشه تفکر

دیگر زمان آن رسیده که بلاگ نویسان بعد ازیک تجربه نوشتن در فضای محدود صایبری ،درجمع نویسندگان بزرگ قراربگیرد وآثار تحقیقی،مقالات ادبی،فرهنگی ، سیاسی و... خود رادر معرض دید دیگران ونقد تعداد زیادی از نویسندگان مجرب قرار بدهند تا خدمت باشد برای پشرفت وارتقاء بخشیدن سطح نویسندگی ،فرهنگ ونقد در جامعه ما و هم پُل ارتباط بین تمام نویسندگان ما چه در بخش هنر وچه در بخشهای دیگر درسراسر جهان . و همچنان برای هماهنگی بشتر بین نیروهای فکری ،فرهنگی ،داخل وخارج از کشور باشد.

وب سایت غرجستان با تمام مشکلات ،موفق شد تااین زمینه را فراهم سازد.

واینک فرصت مناسب پیش امده تابه تبادله افکارمان بپردازیم ومشکلات خود را به صورت درست وعلمی به بحث بگیریم.

ودر این جا باید مسایل درست ومنطقی را مطرح نمایم ونقدش را نیز با استدلال وتوضیح کامل ومفید به انجان برسانیم و همدیگر را مکمل خود بدانیم.

در گذشته رژیم های فاشیستی برای دور نهگداشتن ما از همدیگر، تلاش های زیاد نمودند وموفق هم شدند .نمونه اش هزاره جات را بر سری چندین ولایت تقسیم کردند تا از وحدت وهم سو شدن هزاره ها جلوگیری کنند .وحال فرصت پیش آمده تا خلهء گذشته را جبران کنیم.

امید است که برای بیداری جامعه هزاره گامهای مفید برداریم وبرای هم سو وهم مسیر شدن افکار جامعه هزاره در سراسر دنیا تلاش نمایم.

وسلام :وب سایت خبری تحلیل ،فرهنگی وهنری غرجستان

http://ghurjistan.com

اشکان خوش سرور چهارشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 http://sceneqiau.blogfa.com

با سلام وبگاه گروه هنری صحنه به روز شد اگر تمایل دارید جهت همکاری واطلاع رسانی ، بنر این وبگاه را در وبلاگ خود قرار دهید و یک بنر اختصاصی برای وب خود
به عنوان عرض ادب از ما هدیه بگیرید برای دریافت کد بنر به آدرس زیر مراجعه فرمایید کافیست به ما پیغام دهید با تشکر

http://persiandrive.com/268968

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد